امشب یه شب فوق الاده خاصه..
من تنهامو مامان اینا واسه چند هفته رفتن شمال.. قرار شده صبح زود بیای پیشم
این اولین باره.. هر دوتامون استرس داریم
ولی من اروم ترم.. امروز رفتم مغازه هارو گشتم اود پیدا کنم تا قبل اومدنت روشن کنم
یه شاخه گل هم بخرم بذار تو لیوان ولی اود پیدا نکردو گل هم گرون بود
..
ولی.. قلبمو برات اماده کردم
واسه بستن چشام تو اغوشت
فردا میبینمت عشقم
دوست دارم
دوست دارم
الان ساعت 3 شبه
من تنهام.. تو میون دستام خوابیدی
ولی من بیدارم...
امشب صدای باد شدید میاد یه سوره خوندمو فوت کردم تو صورتت تا ترست بره
دلم گرفته.. امروز که پیشت بودم تو انقلاب یاد اون روز افتادم..
اون روز که بهم گفتی رضا فک کنم اون مرده گرسنه هست
بیا این پوله رو بگیر براش سیبزمنی بخر..
بهت افتخار میکنم عشقم.. زیباییه نور قلبت منو به شوق میاره..
حیفم اومد اینجا ثبتش نکنم تا هر وقت میخونمش از عشقت به خودم ببالم
..
میخوام این نوشته رو با یه دعا تموم کنم
خدیا.. از ثروتت منو یارم بده تا با دست باز تر دستای خسته رو بگیریم
پاره ی تنم.. حست میکنم
یادت ارومم میکنه
دوست دارم..
دوست دارم
دوست دارم
اومدم..
باید بنویسم
امروز یه روز بی نظیره دقیقا تو این لحظه.. منو تو و پر از دلتنگی
من دو روزه نخوابیدم بعد سر کار همدیگرو دیدیم
بعد رفتیم جای همیشگیو بعد نهار.. دباره پیمان بستیم
بعد میون دستات عکس خودمو تو چشای شفافت دیدم..
دوست دارم همنفسم....
امروز اولین تولدت بعد اشناییمونه..
یه روز بی نظیر
صبحش رفتیم پارک طالقانی جوج زدیم.. بعدش رفتیم پایین ترو بغلت کردم مثل یه دختر بچه ی کوچولو
بعد رفتیم کنار اتوبانو سوار خط واحد شدیم
تو نمیدونستی کجا قراره بریم.. رسیدیم ایستگاه برج میلاد یکم دیر شده بود ولی دستتو گرفتم سری رفتیم بالا
بلیط هارو دادیمو رفتیم تو
بابک جهان بخش داشت میخوند.. منو بوسیدی
کلی کیف کردیمو بعد کنسرت رفتیم تو سالن برج رفتیم جای اون دختر پسره نشستیم
بهت کادوتو دادم.. تو راه برگشت یه دختر پسره سواردمون کردن
خسته رسیدیم خونه.. پر از حس با هم بودن