روز بی نظیر

دارم میرم شمال خییییلی دیر شده

سری اومدم این عکسو بذارمو برم

دیروز یه روز بی نظیر بود

کوه -  اتیش - جوج - توت فرنگی - چایی - به قصد تله کابین - تالگو - بغل - خوردیم زمین - بستنی گرون - مترو سواری - مو تو کوله - دنبال جای تاریک - ترقه -  بوسه قایمکی - خط واحد سواری با اون صندلی نرما

عشق...

عشق..

عشق.


دووووووووووووووووووووووووست دارم همنفس من..


شب پر ستاره..


اومدم برات بنویسمو این لحظه رو ثبت کنم..

تو این لحظه که منو تو بیشتر از هر لحظه ای کنار همیم

دیشب شبی بود که منو تو خلوت خودت به اغوش کشیدیو برام از قلبت گفتی..

گفتی که میخوای مرد زندگیت باشم..    میخوای بهم تکیه کنی

..

و انگار تو اون لحظه چشمامون خیس از اشک شوق بود

منو تو با هم..    با چشای بسته..    با نفس های عمیق..    ازش خواستیم که مارو تا بینهایت برای خودش برداره

منم همه وجودمو بهت دادم تا با هم دوتا بال بشیمو پر بکشیم..

ارامش قلب تنهامی...       تک ستاره شب های تاریکمی..

دوست دارم اسمونم


 ساعت 1:08

( من شب کار توی ایران خودرو)