انقلاب ما انفجار نور بود






امروز 24 بهمنه..دوروز پیش یه اتفاق خیلی خیلی مهمی افتاد..من و رضاااا بلاخره ه ه ه ه  عقددددددد کرردیممممممممممممم...لی لی لی لی لی لی..دست و جیغ و هورااااااا..هنوزم باورم نمیشه.. یه حس خیلی خوبی دارم..البته الانم انگار هزار ساله که با همیم....باور کردنی نیست اما الانم رضا خونه ماست..و داره از وای فای ما استفاده میکنه..بیابنویس عزیزم..

سلام..

من الان خجالت زده ام زیاد نمیتونم حرف بزنم  داداش علی در حال نظاره به من است

من دیگه باید برم..

خیلی دوست دارم همسرم..    از خدا می خوام به زندگیمون برکت بده..

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد