شب خاص..

امشب آزون شباست که دوس دارم فردا صبح هم به خاطرش نیارم..     ولی متوجه شدم که چقدر بهت وابسته ام و خیلی چیز های دیگه...     اینکه چقدر باید مراقب رفتارم باشم تا با ارزش ترین چیز زندگیم آسیب نبینه..

چشام پره اشک شوقه..    سرتو گذاشتی رو پام منم موهاتو ناز میکنم 

چطور میشه زندگی رو بدون تو تصور کنم.. 

یچیزی رو تالا بهت نگفتم..    با این که بارها تو ذهنم بهش فکر کردم. این نیازو تو  وجودم حس میکنم که بهت بگم همسرم

کنارتم همسر مهربونم..     پر از دلتنگی دوست دارم 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد