برای تو که بهترینمی...

بی تو همرنگ زمستان بودم...

با تو من پر شدم از بوی بهار

چشمه ی خشک دلم جاری شد...

با تو من دشت شدم

سبز شدم

مثل گل روییدم...

بی تو سیلابی گل آلود بودم

با تو من باران شدم

پاک و زلال

نم نمک باریدم..

بی تو انگار شبی

بی ستاره بودم..

با تو من پر شدم از نور امید...

دم به دم تابیدم..

با تو دل نور گرفت..

شور گرفت..

اشک هم شیرین شد..

با تو هر پیشامدی در زندگی

رنگ زیبایی گرفت

شوره زار خسته ی زندگیم

از گلستان قشنگ عشق تو رنگین شد...

تقدیم به عشقم...بخاطر تموم مهربونیاش...تا پای جون دوستت دارم..

من و تو بارون..

صدای چک چک بارون

تموم شهرو پر کرده..

تنم میلرزه..یخ کردم..

هوا پاییزی و سرده...


زیر بارونم و بی چتر...

دلم تنگه واسه چشمات..

واسه لبخند شیرینی

که می شینه روی لبهات...


نگاهم میره هر سمتی

برای دیدنت بی تاب..

مث بی تابی شبها

برای دیدن مهتاب..

.

یهو دستی میاد اروم

روی چشمامو میگیره...

صدات می پیچه تو گوشم..

میگه:شب بی تو دلگیره...


تو میخندی و میگیری..

منو تو هرم آغوشت...

دلم اروم میگیره باز..

و میخندم منم پیشت...


نگاهم میکنی آروم..

چشام عشقت رو می بینه

و می بوسیم زیر بارون

چقدر این لحظه شیرینه..


هوا پاییزی و سرده..

ولی ما گرمه دلهامون..

منو تو پابه پای هم...

میشیم همرنگ این بارون..


میریم با هم به جایی که

پر ازخوبی پر از نوره..

میشیم غرق یه دنیایی

که از تاریکیا دوره..

تقدیم به بهترینم...خیلی دوست دارم...

تولد

امشب شب تولده

تولد یه نازنین

یه مهربون با قلب پاک

که پاش رسیده به زمین

امشب شب تولده

چقدر شبش قشنگ شده

چقدر پر از ستاره و

چشمک و نور و رنگ شده..

تولدت شده عزیز

تولد تو مهربون

تولد تو همنفس

تولد تو آسمون..

تولدت مبارکه

تولدت مبارکه

چقدر قشنگه بودنت

چقدر وجود تو تکه...

امشب تولد توئه

دلم پر از شادی شده

تولدت برای من

قشنگترین تولده

امشب تولد توئه

امشب یه جشنه تو دلم...

بازم میگم مبارکه...

خییلی دوستت دارم گلم...

(ببخشید دیگه بهتر از این نتونستم شعر تولد بسرایم!!..خیلی سعی کردم...)

تولدت مبارک قشنگترین هدیه خدا.............ایشالا که صدوبیست سال زنده باشی...و به همه ی آرزوهای قشنگت برسی....روز تولدت ارزو کردن یادت نره...

همیشه کنارتم.....

دل نوشته ها

سلام...

چطوری عزیزم خوبی؟

ببین خیلی وقت بود ننوشته بودم ولی الان دلم خیلی واسه اینجا و مخصوصا واسه تو تنگ شده ..اومدم که یکم واست بنویسم...

شاید خیلی از حرفام تکراری باشه ولی خب..من حرف که بزنم بهتر از سکوتمه دیگه..نه؟

خیلی چیزا تو دلم هست..یه عالمه چیزای خوب..از همه شون مهمتر حضور توئه...جای بزرگی که تو قلبم باز کردی..با مهربونیا و آرامشت...نمیدونی لحظه هایی که کنارتم چقدر دنیام ارومه...واقعا پیش تو دنیام ارومه رضا...به قول خودت وقتی تو باشی برگای زرد و بیروح طلایی جلوه میکنن...کنار تو یه دنیا حس خوب دارم...یه دنیا...........نمیدونم میشه با حرف و واژه ته احساس ادمو بیان کرد یا نه؟

 تو خیلی خوبی...بودنت واسه من یه دنیا ارزش داره..خوبیات..قلب مهربونت واسم خیلی با ارزشه...میخوام بنویسم چقدر خوشحالم ازینکه با تو اشنا شدم...و از این حس خوب و قشنگی که الان بینمون هست چقدر غرق آرامشم...میخوام بنویسم اینکه با بقیه پسرا اینقدر فرق داری..اینکه چیزایی که واسه من مهمه واسه تو هم هست..اینکه قلبت اینقدر پاک و پر احساسه..اینکه اینهمه با صداقت و با مسئولیتی چقدر منو خوشحال میکنه و همین چیزا توی وجودت باعث میشه که اینقدر برام دوست داشتنی باشی....

میخوام اینجا بنویسم که چقدر دوستت دارم...خیلی زیاد...اونقدر که خوشبختیت ..شاد بودنت..آرامشت..و سلامتیتو همیشه از خدا میخوام...

میدونم که ما۲تا خیلی مثل همیم..میدونم که جفتمون توکل کردیم به خدا و از صمیم قلب میخوام خودش بهترین عاقبتو واسمون رقم بزنه...اما..اگه یه روزم ازت جدا شم..با اینکه خیلی خیلی واسم سخت خواهد بود...بازم همه ی ارزوم ارامش تو و خوشبختیته....

ولی از صمیم قلب دوس دارم که کنارم باشی..........تا هر وقتی که خدا بخواد....

و همیشه تلاش میکنم واست خوب باشم...باعث ارامشت بشم...سعی میکنم بداخلاقیامو بذارم کنارو اون چیزی که واقعا در درونم هست..همون دختر ارومی که یه قلب بزرگ واسه تپیدن و محبت کردن داره..بشم همون دختر...و بتونم  آسمون آبی روبه اون پرنده مهربونی که خیلی دوستش دارم تقدیم کنم...بتون باهاش پرواز کنم...

کنارتم رضا...

وخیلی خیلی دوستت دارم...........همنفس مهربون من...

حالا چون من نمینویسم تو هم نمی نویسی دیگه؟؟؟

یالا ما شعر میخواهیم....