انگار هر روز بیشتر از دیروز بهم نزدیکو وابسته میشیم..
چیزی نمونده تا این فاصله هم تموم شه ولی این روز های اخر خیلی دیر میگذره
من یه کار جدید پیدا کردم که فکر میکنم خیلی خوبه و منو نسبت به آینده امیدوار میکنه..
حس غریبی دارم.. دلم میخواد مثل قدیما برات شعر بگم
جات بدجوری پیشم خالیه اما حست میکنم.. دلم برات تنگ شده..
الان تو بغلم چشاتو بستی و من دستامو میکشم رو موهاتو اروم میبوسمش..
دوست دارم
امشب آزون شباست که دوس دارم فردا صبح هم به خاطرش نیارم.. ولی متوجه شدم که چقدر بهت وابسته ام و خیلی چیز های دیگه... اینکه چقدر باید مراقب رفتارم باشم تا با ارزش ترین چیز زندگیم آسیب نبینه..
چشام پره اشک شوقه.. سرتو گذاشتی رو پام منم موهاتو ناز میکنم
چطور میشه زندگی رو بدون تو تصور کنم..
یچیزی رو تالا بهت نگفتم.. با این که بارها تو ذهنم بهش فکر کردم. این نیازو تو وجودم حس میکنم که بهت بگم همسرم
کنارتم همسر مهربونم.. پر از دلتنگی دوست دارم
دیشب با هم بحث کردیم..
نتونستم بخوابم
امروز با مامان درباره تو صحبت کردم
الان داره بارون میاد.. بوی پاییز میده
دلم برات تنگ شده.. منتظرم بیدار شی
ازم فاصله نگیر..
کنار تو صدای درخشش ستاره هارا شنیدم..
کنار تو از عشق همچو رودخانه خروشان شدم..
کنار تو به سحر سکوت شب رسیدم..
کنار تو تپش های قلبم را شنیدم..
کنار تو طعم بوسیدن گل را چشیدم..
کنار تو خدا رو بهتر دیدم..
ای بهترین بهانه ی زندگیه من
کنار تو
من به آرامش رسیدم..
امروز جمعه هست..
چشامو چند لحظه پیش باز کردم.. انگار جای خالیت بدجوری حس میشه. دیشب زیاد حالم خوب نبود ولی بودن تو کنارم بهم آرامش داد. وقتی ارومم میکنی تمام قلبم رو تسخیر میکنی..
دوست دارممم آرامش من..