ارامش..

امروز سه شنبه بود..

قرار بود بریم سینما که کنسل شد با هم رفتیم مانتو خریدیم

دلم حسابی برات تنگ شده بود

بعد از خرید رفتیم تو پارک نشستیم ، نمیشد همدیگه رو بغل کنیم ولی انگار وقتی دستای همو فشار میدادیم قلب هامون همدیگه رو به اغوش میکشید..

..

این روزا یکمی برامون مهم شده..     قراره من کنار دانشگاه همزمان برم سربازی

اگه بشه دوسال زودتر به هم میرسیم...

امشب دلتنگ بغلتم..   دلم دستاتو میخواد

ولی..    بعضی لحظه ها انقدر قلبهامون که بهم گره میخوره که فاصله ی جسمامون از هم کمرنگ میشه

مثل این لحظه که از پشت بغلم کردی..    صورت گرممو دارم اروم میکشم رو صورتت..

دوست دارم پاره تنم ..

دوست دارم ارامش قلبم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد