من از نهایت شب حرف میزنم
من از نهایت تاریکی
و از نهایت شب حرف میزنم
اگر به خانه من امدی برای من
ای مهربان چراغ بیاور و یک دریچه
که از ان به ازدحام کوچه خوشبخت بنگرم...
ادامه...
وقتی
دستمو تو دستای گرمت می گیری دوسِت دارم، وقتی اونجوری تو چشام نگا می کنی
دوسِت دارم، وقتی حواسِت بهم هست دوسِت دارم، وقتی لوسَم می کنی و قربون
صدقه م میری دوسِت دارم! وقتی خیالمو راحت می کنی که جز من هیشکی تو زندگیت نیس دوسِت دارم، وقتی تو سکوت به حرفام گوش میدی دوسِت دارم! وقتی حرف دلمو به زبون نیاورده از چشام می خونی دوسِت دارم! وقتی می خوابم و همه کاراتو آروم و بی سروصدا انجام میدی که من بیدار نشم دوسِت دارم، وقتی دلم می خواد مال ِ هم باشیم ولی سکوت می کنیم دوسِت دارم، وقتی سرمو تو سینه ت می گیری و بوی تنت می خوره بهم دوسِت دارم. وقتی می خندی، وقتی سکوت می کنی، وقتی می مونی که بگی دوسم داری یا اذیتم کنی، وقتی شوخی می کنی، وقتی نمی دونی چی می خوای، وقتی آرزو می کنی کاش زودتر همدیگه رو دیده بودیم، وقتی هستی، وقتی نیستی... وقتی، وقتی، وقتی... همین که هستی... حتی دور... دوسِت دارم...
نیرو سازه
دوشنبه 14 مردادماه سال 1392 ساعت 03:22 ق.ظ