امشب یه شب فوق الاده خاصه..
من تنهامو مامان اینا واسه چند هفته رفتن شمال.. قرار شده صبح زود بیای پیشم
این اولین باره.. هر دوتامون استرس داریم
ولی من اروم ترم.. امروز رفتم مغازه هارو گشتم اود پیدا کنم تا قبل اومدنت روشن کنم
یه شاخه گل هم بخرم بذار تو لیوان ولی اود پیدا نکردو گل هم گرون بود
..
ولی.. قلبمو برات اماده کردم
واسه بستن چشام تو اغوشت
فردا میبینمت عشقم
دوست دارم
دوست دارم