دل نوشته ها

سلام...

چطوری عزیزم خوبی؟

ببین خیلی وقت بود ننوشته بودم ولی الان دلم خیلی واسه اینجا و مخصوصا واسه تو تنگ شده ..اومدم که یکم واست بنویسم...

شاید خیلی از حرفام تکراری باشه ولی خب..من حرف که بزنم بهتر از سکوتمه دیگه..نه؟

خیلی چیزا تو دلم هست..یه عالمه چیزای خوب..از همه شون مهمتر حضور توئه...جای بزرگی که تو قلبم باز کردی..با مهربونیا و آرامشت...نمیدونی لحظه هایی که کنارتم چقدر دنیام ارومه...واقعا پیش تو دنیام ارومه رضا...به قول خودت وقتی تو باشی برگای زرد و بیروح طلایی جلوه میکنن...کنار تو یه دنیا حس خوب دارم...یه دنیا...........نمیدونم میشه با حرف و واژه ته احساس ادمو بیان کرد یا نه؟

تو خیلی خوبی...بودنت واسه من یه دنیا ارزش داره..خوبیات..قلب مهربونت واسم خیلی با ارزشه...میخوام بنویسم چقدر خوشحالم ازینکه با تو اشنا شدم...و از این حس خوب و قشنگی که الان بینمون هست چقدر غرق آرامشم...میخوام بنویسم اینکه با بقیه پسرا اینقدر فرق داری..اینکه چیزایی که واسه من مهمه واسه تو هم هست..اینکه قلبت اینقدر پاک و پر احساسه..اینکه اینهمه با صداقت و با مسئولیتی چقدر منو خوشحال میکنه و همین چیزا توی وجودت باعث میشه که اینقدر برام دوست داشتنی باشی....

میخوام اینجا بنویسم که چقدر دوستت دارم...خیلی زیاد...اونقدر که خوشبختیت ..شاد بودنت..آرامشت..و سلامتیتو همیشه از خدا میخوام...

میدونم که ما۲تا خیلی مثل همیم..میدونم که جفتمون توکل کردیم به خدا و از صمیم قلب میخوام خودش بهترین عاقبتو واسمون رقم بزنه...اما..اگه یه روزم ازت جدا شم..با اینکه خیلی خیلی واسم سخت خواهد بود...بازم همه ی ارزوم ارامش تو و خوشبختیته....

ولی از صمیم قلب دوس دارم که کنارم باشی..........تا هر وقتی که خدا بخواد....

و همیشه تلاش میکنم واست خوب باشم...باعث ارامشت بشم...سعی میکنم بداخلاقیامو بذارم کنارو اون چیزی که واقعا در درونم هست..همون دختر ارومی که یه قلب بزرگ واسه تپیدن و محبت کردن داره..بشم همون دختر...و بتونم آسمون آبی روبه اون پرنده مهربونی که خیلی دوستش دارم تقدیم کنم...بتون باهاش پرواز کنم...